صرف لحاظ از صدق و نادرستی این حادثه، به این دلیلکه صرفا از روش اهل سنت نقل شدهاست، آیا وجود یک اینگونه پدیدهای قادر است بیان کنده آوازه حکمی در یک مجال باشد و آیا اینگونه شهرتی حجیت داراست؟ افزون بر این، این شهرتی که برخاسته از یک واقعه تاریخی میباشد، ناسازگاری دارااست، با آوازه دیگری که نقلهای متعدد از روش شیعه و سنی حامی آن میباشد.
ما، در تاریخ به مواقعی بر می خوریم که هم در حین قدمت و هم قبل از وی، و هم بعداز وی، اشخاص مسیحی و یهودی به طور گروهی (وفد) و شخصی مسجد النبی کوهسنگی مشهد به مسجدالنبی میآمدهاند و سوالهای خویش را برای خلیفه مسلمان ها مطرح میکردهاند و جواب میشنیدهاند.
طبیعتا این مورد ها، درگاهِ ناسازگاری، بر آن یک آیتم پیش خواهند بود.
ولی برهانها و تأیید کنندههایی از این دست که ورود کافران به مسجد، هر یکسری برای شنیدن صحبت خدا باشد، خرد شمردن مسجد میباشد و خرد شمردن مسجد حرام.
و یا این که گشوده داشتن آن ها از ورود به مساجد، به سیرتکاملای خوار شمردن آنها میباشد و این، چیزی میباشد که مسلمانها ، وظیفه دارا هستند آن را اعمال دهند.
و یا این که اینکه کافر اهل مسجد وجود ندارد و مسجد بستگی با کافر ندارد، تا بخواهد در آن وارد گردد.
در صورتی ما ادلههای محکمی برناروایی میداشتیم اینها میتوانست تقویت کننده طریقه ما باشد اما با سست بنیاد بودن برهانها، از این سیرتکامل تأیید کنندهها کاری ساخته وجود ندارد.
افزون بر این، این کلام، که ورود کافران به مسجد، حتی برای شنیدن پیام اسلام و توحید، خرد شمردن مسجد میباشد، ادعایی بیش وجود ندارد؛ چون بی آبرویی، یک فرمان عرفی میباشد، موردها آن را عرف انتخاب مینماید و بی گمان کافری که جویای حق و واقعیت میباشد و برای شنیدن صحبت خدا، موءدب و فروتنانه، پا در مسجد میگذارد، عرف آن را خوار شمردن مسجد نمیداند.
و نیز آیا پرهیز از ورود کافری که میخواهد با اسلام آشنا گردد به مسجد، این به عبارتی تحقیر خداپسندانه میباشد؟ و یا این که آدرس مسجد النبی کوهسنگی مشهد نا چشم تصاحب کردن عمومات دعوت و ارشادوراهنمایی عموم! وآنگهی اصل اینکه هدف از تحقیر چیست؟ و نوباوه شکلی بایستی باشد مکان بیان کرد وگوست.
افزون بر این، (عن یدوهم صاغرون) چنانچه بپذیریم استعمال تحقیر از این آیه را، مرتبط با کافران اهل ذمه میباشد، آن هم به هنگام پرداخت ذمّه، خیر کافری که در دارالحرب معاش مینماید.
امّا اینکه کافر اهل مسجد وجود ندارد، بسته بدین میباشد که برداشت ما از مسجد چه باشد؟ در شرایطی که ما مسجد را صرفا راس سر و نیاز و نیایش بدانیم، طبیعی میباشد کافر بدانجا رویکرد ندارد، مگر برای دیدن اثرها فرهنگی و هنری اسلامی، اما در حالتی که مسجد را افزون بر راس نماز و عبادت ، مقر تبلیغ و راهنمایی و هدایت عموم نیز بدانیم، کافری که جویای واقعیت و شناخت با اسلام میباشد، خیر فقط بی رابطه به مسجد وجود ندارد که به مصداق این آیه شریفه:
(فبشر عبادی الذی یستمعون القول و یتبعون احسنه.) [۵۱]
گزینه تشویق آفریدگار نیز میباشد، تا کلام حق را در هر جا و مکانی مثلا مسجد، بشنود و تعیین نماید.چنانکه اشاره شد ورود مشرکان به مسجدالحرام ، بلکه محدوده مقبره نارواست، به نصّ آیه شریفه چه رزرو مسجد النبی کوهسنگی مشهد ما مشرک را نجس جسمی بدانیم، یا این که نجس فکری.
و ولی ناروایی ورود غیرمشرکان به مسجدالحرام، مانند اهل کتاب و از آیین برگشتگان، هر یک سری در بسط حکم، چه از راه و روش بسط انگیزه (نجس) و چه از رویه بسط مورد (بی دینی) شک شد، البته وجود ادعای اجماعهایی که در پارهای از کتابهای شرعی آمده، گرچه این اجماعها نیز، ممکن میباشد مدرکی باشند، و نیز وجود فراوانی احکام ویژه برای بقاع و مسجدالحرام، بشر را وا میدارد تا جانب احتیاط را بگیرد و بهاین نگرش بگراید که ورود هر کافری به مسجدالحرام نارواست.
و ولی نسبت به دیگر مساجد برهان قانع کنندهای نیافتیم و همین عدم وجود برهان، کافی میباشد تا حکم به روا بودن بدهیم؛ به دلیل آنکه روا بودن ورود، موازی با اصل میباشد.
به ذکر دیگر، عمده برهان بر ناروایی ورود کافران به مساجد، آیه شریفه و اجماع بود، اما دلالت این دو برهان، در محدوده بقاع و مسجدالحرام میباشد، خیر بیشتراز آن.
و عدم وجود ادله نسبت به بقیه مساجد، استدلال برجواز خواهد بود؛ چون مقتضای اصل شماره تلفن مسجد النبی کوهسنگی مشهد اول مجوز ورود به مساجد میباشد برای همگان، همچون دیگر مکانها، بویژه آنکه در حالتیکه مقصود ورود عقلایی و شرع پسند باشد، مانند جست وجوی از حق و شناخت با معارف اسلامی و یا این که بازرسی و پژوهش در اثرها و بناهای اسلامی.
صرف لحاظ از صدق و نادرستی این حادثه، به این دلیلکه صرفا از روش اهل سنت نقل شدهاست، آیا وجود یک اینگونه پدیدهای قادر است بیان کنده آوازه حکمی در یک مجال باشد و آیا اینگونه شهرتی حجیت داراست؟ افزون بر این، این شهرتی که برخاسته از یک واقعه تاریخی میباشد، ناسازگاری دارااست، با آوازه دیگری که نقلهای متعدد از روش شیعه و سنی حامی آن میباشد.
ما، در تاریخ به مواقعی بر می خوریم که هم در حین قدمت و هم قبل از وی، و هم بعداز وی، اشخاص مسیحی و یهودی به طور گروهی (وفد) و شخصی مسجد النبی کوهسنگی مشهد به مسجدالنبی میآمدهاند و سوالهای خویش را برای خلیفه مسلمان ها مطرح میکردهاند و جواب میشنیدهاند.
طبیعتا این مورد ها، درگاهِ ناسازگاری، بر آن یک آیتم پیش خواهند بود.
ولی برهانها و تأیید کنندههایی از این دست که ورود کافران به مسجد، هر یکسری برای شنیدن صحبت خدا باشد، خرد شمردن مسجد میباشد و خرد شمردن مسجد حرام.
و یا این که گشوده داشتن آن ها از ورود به مساجد، به سیرتکاملای خوار شمردن آنها میباشد و این، چیزی میباشد که مسلمانها ، وظیفه دارا هستند آن را اعمال دهند.
و یا این که اینکه کافر اهل مسجد وجود ندارد و مسجد بستگی با کافر ندارد، تا بخواهد در آن وارد گردد.
در صورتی ما ادلههای محکمی برناروایی میداشتیم اینها میتوانست تقویت کننده طریقه ما باشد اما با سست بنیاد بودن برهانها، از این سیرتکامل تأیید کنندهها کاری ساخته وجود ندارد.
افزون بر این، این کلام، که ورود کافران به مسجد، حتی برای شنیدن پیام اسلام و توحید، خرد شمردن مسجد میباشد، ادعایی بیش وجود ندارد؛ چون بی آبرویی، یک فرمان عرفی میباشد، موردها آن را عرف انتخاب مینماید و بی گمان کافری که جویای حق و واقعیت میباشد و برای شنیدن صحبت خدا، موءدب و فروتنانه، پا در مسجد میگذارد، عرف آن را خوار شمردن مسجد نمیداند.
و نیز آیا پرهیز از ورود کافری که میخواهد با اسلام آشنا گردد به مسجد، این به عبارتی تحقیر خداپسندانه میباشد؟ و یا این که آدرس مسجد النبی کوهسنگی مشهد نا چشم تصاحب کردن عمومات دعوت و ارشادوراهنمایی عموم! وآنگهی اصل اینکه هدف از تحقیر چیست؟ و نوباوه شکلی بایستی باشد مکان بیان کرد وگوست.
افزون بر این، (عن یدوهم صاغرون) چنانچه بپذیریم استعمال تحقیر از این آیه را، مرتبط با کافران اهل ذمه میباشد، آن هم به هنگام پرداخت ذمّه، خیر کافری که در دارالحرب معاش مینماید.
امّا اینکه کافر اهل مسجد وجود ندارد، بسته بدین میباشد که برداشت ما از مسجد چه باشد؟ در شرایطی که ما مسجد را صرفا راس سر و نیاز و نیایش بدانیم، طبیعی میباشد کافر بدانجا رویکرد ندارد، مگر برای دیدن اثرها فرهنگی و هنری اسلامی، اما در حالتی که مسجد را افزون بر راس نماز و عبادت ، مقر تبلیغ و راهنمایی و هدایت عموم نیز بدانیم، کافری که جویای واقعیت و شناخت با اسلام میباشد، خیر فقط بی رابطه به مسجد وجود ندارد که به مصداق این آیه شریفه:
(فبشر عبادی الذی یستمعون القول و یتبعون احسنه.) [۵۱]
گزینه تشویق آفریدگار نیز میباشد، تا کلام حق را در هر جا و مکانی مثلا مسجد، بشنود و تعیین نماید.چنانکه اشاره شد ورود مشرکان به مسجدالحرام ، بلکه محدوده مقبره نارواست، به نصّ آیه شریفه چه رزرو مسجد النبی کوهسنگی مشهد ما مشرک را نجس جسمی بدانیم، یا این که نجس فکری.
و ولی ناروایی ورود غیرمشرکان به مسجدالحرام، مانند اهل کتاب و از آیین برگشتگان، هر یک سری در بسط حکم، چه از راه و روش بسط انگیزه (نجس) و چه از رویه بسط مورد (بی دینی) شک شد، البته وجود ادعای اجماعهایی که در پارهای از کتابهای شرعی آمده، گرچه این اجماعها نیز، ممکن میباشد مدرکی باشند، و نیز وجود فراوانی احکام ویژه برای بقاع و مسجدالحرام، بشر را وا میدارد تا جانب احتیاط را بگیرد و بهاین نگرش بگراید که ورود هر کافری به مسجدالحرام نارواست.
و ولی نسبت به دیگر مساجد برهان قانع کنندهای نیافتیم و همین عدم وجود برهان، کافی میباشد تا حکم به روا بودن بدهیم؛ به دلیل آنکه روا بودن ورود، موازی با اصل میباشد.
به ذکر دیگر، عمده برهان بر ناروایی ورود کافران به مساجد، آیه شریفه و اجماع بود، اما دلالت این دو برهان، در محدوده بقاع و مسجدالحرام میباشد، خیر بیشتراز آن.
و عدم وجود ادله نسبت به بقیه مساجد، استدلال برجواز خواهد بود؛ چون مقتضای اصل شماره تلفن مسجد النبی کوهسنگی مشهد اول مجوز ورود به مساجد میباشد برای همگان، همچون دیگر مکانها، بویژه آنکه در حالتیکه مقصود ورود عقلایی و شرع پسند باشد، مانند جست وجوی از حق و شناخت با معارف اسلامی و یا این که بازرسی و پژوهش در اثرها و بناهای اسلامی.