آرامگاه رفعت سمنانی در محوطه پادشاه عبدالعظیم واقع مسجد النبی کوهسنگی مشهد گردیده است .محمد راستگو رفعت سمنانی مشهور به رفعت سمنانی (۱۲۶۱-۱۳۱۰ شمسی) از شاعران صوفی مسلک اهل ایران میباشد. او در سمنان زاده شد و بعد از علم آموزی نخست جوانی به طهران رفت. بعداز مهاجرت به حج در سلک دراویش نعمتاللهی پاد شاهشاهی درآمد و مدتها در گناباد از محضر شاه علیشاه استفاده نمود. روزگاری نیز در نیشابور، نهاوند و خراسان بسر موفقیت. وی بیشتراز هر چیز به دیدار و مصاحبت با عرفا مایل بود،به طوریکه در آثارش به چشم میخورد در بعضا کشورهای آسیایی و عربی به سیر و سیاحت پرداخت. اثر ها اشعار رفعت، در «طومار سخنوران» نوشتن اسداللّه ایزد گشسب، ۴۵٬۰۰۰ بیت تقریب زده گردیده است. البته رفعت در پیشگفتارای که بر کتاب « سرالاسرار» خود نوشته، اثر ها آدرس مسجد النبی کوهسنگی مشهد خویش را ۵۰٬۰۰۰ بیت بیان نموده است. بههرحال در حال حاضر صرفا حدود ۱۱٬۰۰۰ بیت از اثر ها وی باقیمانده میباشد. یعنی نزدیک به ۷٬۰۰۰ بیت در دیوان شعر و ۶٬۰۰۰ بیت در سرالاسرار (تعبیروتفسیر سوره یوسف).
رفعت در اذهان، قصیدهها و غزلها نوآور خلا، همان طور که در اشعار یکنواخت و یکسان عصر قاجاریه و اولِ مشروطیت اختراع نادر بود. پزشک معالج ذبیحالله صفا در پیشگفتار کتاب اشعار رفعت، خلال حمد از بعضا از شعرها و تفکرات عارفانه وی، به مواقعی از خطاهای شعر سرا در کاربرد کلمهها و ساخت و ساز ترکیبات صحیح اشاره کرده و عامل آن را بدور بودن رفعت از اطرافهای قانونی و کلاسیک متانت دانسته میباشد. رفعت تا نقطه پايان قدمت، زندگ ی بیتلکف خویش را رها نکرد و تا زنده بود مجرد زیست و همسری سپردن نکرد. او سالهای پایان قدمت را در طهران بهرمز موفقیت و در سال ۱۳۱۰ شمسی (بر اساس با ۱۳۵۰ قمری) درگذشت و در محوطه آرامگاه پاد شاهعبدالعظیم در شهر ری به خاک امانت شد.
حاجي محمد درست گو متخلص به رفعت كه سازه بر گفته معمرين سمنان شعوري تخلص داشته میباشد (ولي در اثر ها جانور وی اين تخلص جان دار نيست ).
سالهاي زندگي وی در سمنان مخصوص به اوائل جواني اوست پس از مسافرت حج درسلك فقراي صفي عليشاهي در آمد و مدتها در گناباد از محضر فرمان روا عليشاه به کارگیری كرد و بعداز وی به نور و روشنایی عليشاه تجديد عهد و پیمان كرد روزگاري نيز در نيشابور و نهاوند و خراسان بسر پیروزی.
رفعت به گویش عربي مسلط بود و در رزرو مسجد النبی کوهسنگی مشهد علم ها و فلسفه و حكمت نيز وارد بوده میباشد آوازه رفعت بيشتر بخاطر غزلي میباشد با اين آگاه:
شب شمع يكطرف فیس جانانه يكطرف
اینجانب يكطرف در حریق و پروانه يكطرف
كه اكثر تذكره نويسان آنرا به ناصرالدين فرمانروا هم نسبت مي دهند، در حاليكه اين غزل در ديوان ناصرالدين سلطان نيست شايد پس از ا و استقبال كرده باشد در هر حالا در ديوان وي اين شعر به طور دست نويس مو جود ميباشد.رفعت با عارف قزوينيی ارتباط نزديک داشته و نامی از وی در يك غزل خويش آورده میباشد البته عارف در ديوان خويش تعدادی ورقه ای را تخصیص به آشنائی با رفعت داده و غزلياتی كه برای هم سروده اند را درج كرده میباشد .
ابتكار در اشعار يكنواخت و يكسان عصر شماره تلفن مسجد النبی کوهسنگی مشهد قاجاری جز اوايل مشروطيت كم میباشد مگر در موضوعات اجتماعی و انقلابی بايد اظهار کرد كه اين در جا زدن منحصربهفرد به رفعت نيست وی فرزند آن مجال میباشد و بايد در اثرها اورا با طریق تفكر اجتماع آن روز مقايسه كرد وی از شعرای هم بعدازظهر خویش چيزی كم ندارد و در شرایطی که هم چيزي كم داشته باشد آن تملق و چاپلوسی و مداحی و آستان بوسی میباشد شايد هم به همين انگیزه گروهی با وی از درمخالفت بر ميخاستند و اورا انكار ميكردند براي ايشان عجیب بود كه مردي در جامه درويشی مالک آن طبع بلند و آن اثر ها شيرين باشد.
آنها نمی توانستند قبول كنند كه ممكن میباشد كسی شعر سرا باشد و مداح نباشد و تكيه گاهش مجلس خان و شاهزاده نباشد اينگونه ديده بودند نمی توانستند قبول كنند كه ممكن میباشد درويشی هم پيدا خواهد شد و پشمين كلاه خویش را به صد تاج خسروی برابری نكند .
وارستگی و آزاد منشی وی بازدارنده از اين بود كه زیرا مداحان بعد از ظهر خويش بخاطر دو نان به مدح دونان بدن در دهد .
وي در عين کناره گيری و عزلت نشينی به سرانجام ملت بی عشق و علاقه نيست وی با لحاظ تيز بين خویش مجموع خرابی محيط و دستگاه را می بيند و ميكوبد از مشروطه و مشروطه خواستار پشتيباني ميكند هر یکسری ديوان اشعار وی در خصوص مشروطه خواستار پاره شد ( يا پاره كردند ).
در بين اثرها رفعت گاهي به غزليات و قصائدی از او بر مي خوريم كه با بزرگترين شعراي فارسی پهلو مي زند صراحت دارد كه در مكان و هنگامی معاش ميكرد كه شعر فارسی روزگار ركود خویش را ميگذراند و شعرای معاصر وی نيز بجز مداحی و دنباله روی و استقبال از اثر ها قدما كار ديگری نداشته اند و رفعت هم از اين قاعده مستثني نبوده میباشد، با همگی اينها رفعت مخصوصا در غزليات شخصيت خویش را به خواننده می قبولاند گاهي مضامين و صنايع شعري را چنان بجا و به آیتم میاورد كه خواننده از خل وچل و ثلاثت شعر ، صنعت را فراموش می كند .
گاهي نيز در مسمطات خویش به استقبال منوچهری رفته و طبيعت را با تک تک زيبائيهايش توصيف می كند هر چتد مسمطات رفعت بيشتر عرفانی میباشد اما گشوده هم می اقتدار در آن عاليترين توصيف طبيعت را ديد .
همچنين در ديوان رفعت به غزلها و قصائد نیکی بر ميخوريم كه همه از تفكرات عارفانه او حكايت مي كند .
رفعت معاش بی تكلف خویش را تا انتها قدمت از دست نداد و تا زنده بود مجرد زيست و تاهل اختيار نكرد و سالهاي پایان قدمت را در طهران به راز موفقیت و رمز اجرا در سال ۱۳۱۰شمسی بر پایه ی ۱۳۵۰ قمری روی در نقاب خاك كشيد بقعه وی در شاهزاده مخلوق العظيم (ري ) میباشد .