زمانی که دعبل خزائی در مرو به محضر امام هشتم علیه السلام مشرّف شد و قصیده دارای اسم و رسم خویش را در محضر امام رضا علیه السلام خواند، مسجد النبی کوهسنگی مشهد حضرت صد دینار رضوی از سکّه های خود به هم پا یک کدام از لباسهایش را به دعبل کادو اعطا کرد و فرمود: «این کیسه دینار را نگه دار که طولی نمی کشد به آن مستلزم خواهی شد.» دعبل به وطن رجوع و با کمال تعجّب روئت کرد که سارق آمده و مجموع اثاثیه خانه اورا به سرقت برده میباشد. بدین ترتیب، آدرس مسجد النبی کوهسنگی مشهد سکّه های اهدایی امام علیه السلام را به شیعه ها فروخت و مورد نیاز خود را تأمین کرد و در آنجا بود که کلام امام به یادش آمد که فرموده بود: «به زودی بهاین سکّه ها محتاج خواهی شد.»
جامه شفابخش حضرت
چنان که اشاره شد، دعبل خزائی بعد از تلاوت قصیده معروفش در مدح امام رضا علیه السلام ، لباسهایی نیز از حضرت کادو گرفت. رزرو مسجد النبی کوهسنگی مشهد پس از دیدار حضرت رضا علیه السلام ، زمانی به وطن رجوع، کنیز سزاوار ای داشت که به درد دیده شدیدی در گیر گشت. پزشکان قدرتمند را بر بالین او حاضر کرد؛ اما سود ای نگرفت. وی از این بابت شدیدا غمگین گشت.
در همین فکرها بود که ناگهان یادش آمد قطعه ای از خرقه اهدایی امام رضا علیه السلام را به یار آورده، سریعا آن را حاضر کرد و در اولیه شب چشمهای کنیز را با آن بست. زیرا صبح شد، هر دو دیده آن دختر در تاثیر کرامت و برکت حضرت رضا علیه السلام به شایسته ترین موقعیت، سالمی خود را گشوده یافته و از ویّل هم نورانی خیس و قدرتمند خیس گردیده بود.
مهر آفتاب
مرحوم روحانی حسنعلی نخودکی اصفهانی، اسوه عارفان و شمع محفل سالکان، میگوید: شماره تلفن مسجد النبی کوهسنگی مشهد وقتی تصمیم گرفتم به نجف اشرف رحل اقامت افکنم؛ لیکن در آن هنگام، در یکیاز اطاقهای صحن عتیق رضوی در مشهد، به ریاضت و عبادت مشغول بودم. در اکنون بیان و مراقبه، یک لحظه وضعیت مکاشفه به اینجانب دست اعطا کرد و دیده باطنی ام بینا شوید. در آن درحال حاضر، دیدم که درهای صحن مطهر عتیق بسته شد و ندا بر آمد که حضرت رضا علیه السلام عزم فرموده اند که از زوّار خود سان ببینند.
بعداز آن، در محلی جنب حیاط عباسی کرسی نهادند و حضرت بر آن استقرار یافتند و به دستور آن حضرت، در شرقی و غربی صحن عتیق باز شد تا زوار از در شرقی وارد و از در غربی بیرون گردند.
در آن فرصت دیدم که سرتاسر صحن مطهّر پر از گروهی شد که برخی به طور حیوانها متعدد بودند و از پیشاپیش حضرتش می گذشتند و امام علیه السلام دست ولایت و مهرورزی بر رمز همگی آن زوّار، حتی آنها که به صور غیر انسانی بودند، می کشیدند و اظهار مرحمت می فرمودند.
بعد از این شهود معنوی و مشاهده رأفت عام از امام هشتم علیه السلام ، بر آن شدم که در مشهد سکونت گزینم و دیده آرزو به لطفها و عنایات آن حضرت بدوزم.
مرحوم روضه خوان حسنعلی اصفهانی پس از این حادثه، محل استقرار کرسی آن حضرت را تحت عنوان مدفن خود برگزید و وصیت کرد که اورا در به عبارتی نقطه دفن نمایند.
زمانی که دعبل خزائی در مرو به محضر امام هشتم علیه السلام مشرّف شد و قصیده دارای اسم و رسم خویش را در محضر امام رضا علیه السلام خواند، مسجد النبی کوهسنگی مشهد حضرت صد دینار رضوی از سکّه های خود به هم پا یک کدام از لباسهایش را به دعبل کادو اعطا کرد و فرمود: «این کیسه دینار را نگه دار که طولی نمی کشد به آن مستلزم خواهی شد.» دعبل به وطن رجوع و با کمال تعجّب روئت کرد که سارق آمده و مجموع اثاثیه خانه اورا به سرقت برده میباشد. بدین ترتیب، آدرس مسجد النبی کوهسنگی مشهد سکّه های اهدایی امام علیه السلام را به شیعه ها فروخت و مورد نیاز خود را تأمین کرد و در آنجا بود که کلام امام به یادش آمد که فرموده بود: «به زودی بهاین سکّه ها محتاج خواهی شد.»
جامه شفابخش حضرت
چنان که اشاره شد، دعبل خزائی بعد از تلاوت قصیده معروفش در مدح امام رضا علیه السلام ، لباسهایی نیز از حضرت کادو گرفت. رزرو مسجد النبی کوهسنگی مشهد پس از دیدار حضرت رضا علیه السلام ، زمانی به وطن رجوع، کنیز سزاوار ای داشت که به درد دیده شدیدی در گیر گشت. پزشکان قدرتمند را بر بالین او حاضر کرد؛ اما سود ای نگرفت. وی از این بابت شدیدا غمگین گشت.
در همین فکرها بود که ناگهان یادش آمد قطعه ای از خرقه اهدایی امام رضا علیه السلام را به یار آورده، سریعا آن را حاضر کرد و در اولیه شب چشمهای کنیز را با آن بست. زیرا صبح شد، هر دو دیده آن دختر در تاثیر کرامت و برکت حضرت رضا علیه السلام به شایسته ترین موقعیت، سالمی خود را گشوده یافته و از ویّل هم نورانی خیس و قدرتمند خیس گردیده بود.
مهر آفتاب
مرحوم روحانی حسنعلی نخودکی اصفهانی، اسوه عارفان و شمع محفل سالکان، میگوید: شماره تلفن مسجد النبی کوهسنگی مشهد وقتی تصمیم گرفتم به نجف اشرف رحل اقامت افکنم؛ لیکن در آن هنگام، در یکیاز اطاقهای صحن عتیق رضوی در مشهد، به ریاضت و عبادت مشغول بودم. در اکنون بیان و مراقبه، یک لحظه وضعیت مکاشفه به اینجانب دست اعطا کرد و دیده باطنی ام بینا شوید. در آن درحال حاضر، دیدم که درهای صحن مطهر عتیق بسته شد و ندا بر آمد که حضرت رضا علیه السلام عزم فرموده اند که از زوّار خود سان ببینند.
بعداز آن، در محلی جنب حیاط عباسی کرسی نهادند و حضرت بر آن استقرار یافتند و به دستور آن حضرت، در شرقی و غربی صحن عتیق باز شد تا زوار از در شرقی وارد و از در غربی بیرون گردند.
در آن فرصت دیدم که سرتاسر صحن مطهّر پر از گروهی شد که برخی به طور حیوانها متعدد بودند و از پیشاپیش حضرتش می گذشتند و امام علیه السلام دست ولایت و مهرورزی بر رمز همگی آن زوّار، حتی آنها که به صور غیر انسانی بودند، می کشیدند و اظهار مرحمت می فرمودند.
بعد از این شهود معنوی و مشاهده رأفت عام از امام هشتم علیه السلام ، بر آن شدم که در مشهد سکونت گزینم و دیده آرزو به لطفها و عنایات آن حضرت بدوزم.
مرحوم روضه خوان حسنعلی اصفهانی پس از این حادثه، محل استقرار کرسی آن حضرت را تحت عنوان مدفن خود برگزید و وصیت کرد که اورا در به عبارتی نقطه دفن نمایند.